۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

روانشناس لازم


من با اینکه روانشناسی خوانده ام و می خوانم و اعتقاد دارم آدم ها تا پای مرگ هم باید روی خودشان کار کنند اما به روانشناسان و مشاوران وطنی خیلی بی اعتقادم، هرچه هم بیشتر می گذرد، هرچه می خواهم اینطور نباشم بدتر می شود. تقصیر من نیست واقعن، تحصیل در دانشکده ی روانشناسی و حشر و نشر با اساتید مختلف که هر کدام کلینیکی هم برای خودشان دارند و نهایتاً مراجعه به روانشناس بعد از کلی جستجو من را ناامیدتر کرده است.
روانشناسان ما به جای حرف زدن با علم شان، با اعتقاداتشان حرف می زنند، با باید نبایدهای جامعه، نه علم روانشناسی. بعضیشان بدتر از مادربزرگت برایت نسخه می پیچند. قضاوت می کنند ناجور. تعمیم می دهند وحشتناک. دخترها، پسرها، مردها، زن ها...
حالا من مانده ام آدم اینجا «روانشناس لازم» شده باشد باید چه خاکی بر سر کند احیانن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر